به یاد سریال جالب و دیدنی رویای سبز ( آنی شرلی )


آنی

تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذ شت

وقتی روشنی چشمهایت در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود

بامن بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیت ,

و از تنهایی معصومانه ی دستهایت

آیا می دانی که در هجوم دردها و غم هایت و در گیرودار ملال آور دوران زندگیت حقیقت زلالی

دریاچه ی نقره ای نهفته بود؟

آنی

اکنون آمده ام تا دستهایت را به پنجه ی طلایی خورشید دوستی بسپاری و در آبی بیکران

مهربانی ها به پرواز در آیی

و اینک آن شکفتن و سبز شدن در انتظار توست

در انتظار تو ...