وحدت وجود و وحدت موجود
تفاوت در وحدت وجود و وحدت موجود
عقاید در این باب بر چند قسم است:
1- وحدت وجود و موجود: بدین معنی که جز ذات حق وجودی نیست و اشیاء جز خیال محض و سراب نیستند. این قول را غالب محققان از عرفا و حکما مردود دانسته و آن را به «الجهلة من الصوفیة» منسوب نموده اند.
2- وحدت وجود و کثرت موجود: بدین معنی که وجود منحصر در ذات حق است و دیگر اشیاء منسوب به وجود اویند و لذا به موجود بودن متصف می شوند، این قول «ذوق التاله» خوانده شده و از علامه دوانی است.
3- وحدت وجود در عین کثرت تشکیکی آن: بدین معنی است که سنخ وجود واحد است (در واجب و ممکنات)، اما درجات آن متفاوت می باشند. این قول مبنای صدر المتألهین در آغاز اسفار و مباحث وجود آن است.
4- وحدت وجود و موجود: بدین معنی که جز حق متعال وجودی نیست و اشیاء جز ظهورات و جلوه های حق تعالی نیستند. این قول محققان عرفا و قائلین به وحدت وجود است و نیز مختار نهایی صدر المتألهین در مباحث علیت اسفار است که ایشان خود آن را بسیار مهم تلقی نموده و منشأ تحولات اساسی در مباحث حکمی دانسته است.
5- قول به کثرت وجود و موجود که یکی از آن امور متکثر، واجب الوجود و بقیه ممکن الوجودند. این قول اکثر مردم موحد است.
با توجّه این مطالب باید دید که منظور گوینده از وحدت وجود و موجود چیست؟ چون هر کسی از این واژه ها معنایی را لحاظ می کند. امّا اکثراً عرفای راستین را وحدت وجودی و جهله ی صوفیّه را وحدت موجودی می خوانند. چون عرفا موجودات را وجود نمی دانند بلکه آنها را مظاهر وجود می خوانند. لذا می گویند: وجود و موجود یکی است و آن ذات باری تعالی می باشد؛ امّا ما سوی الله نه وجودند و نه موجود بلکه مظاهر وجود یا مظاهر اسماء الله می باشند. امّا جهله ی صوفیّه می گویند: وجود و موجود یکی است و آن هم خداست؛ و آن وجود همین عالم می باشد؛ یعنی کلّ عالم، یک پیکر واحد بوده خداست؛ و موجودات، همگی اجزای خدا هستند. از این قول گاه با عنوان وحدت موجود یاد می شود و در مقابل قول عرفا قرار داده می شود. امّا باز عرض می شود که این واژه ها بسته به گوینده و نویسنده، معنانی گوناگونی می تواند داشته باشد؛ لذا باید دید به کار برنده ی این واژه ها کیست و چه مبانی فکری دارد.
به نقل از سایت: http://www.maaref.porsemani.ir