اگر بنا بود قائل به تناسخ باشم ،

دوست داشتم روحم در رجعتی نو ، بر درختی کهنسال

با پوششی از خزه های مخملین ، در جنگلی کهنسال تر ،

حلول یابد !

شاید در آن صورت ، بر روح زخمی بسیاری از انسانها ، کمی تاثیر گذارتر از اکنون می بودم که هستم !

همچنانکه این تاثیر - تبلوری از شکفتن و زیستن - را از یکی از دوستانم که درختی ست کهنسال

به ودیعت بردم !

اما ...