جبر تاریخی اختیار !
گاهی در خلوت جهلستان خویش ، با نگاه بر دستان تهی برخی متفکران مورد علاقه ام ، خشنود
بودم از این مهم که ؛ « انسان موجودیست مختار » !!
اما چگونه و به چه بهایی ؟!
اختیار به قدرت انسان و قدرت انسان به نفی تأثیر الهی و نفی مشیت و قدرت خداوندی !
آیا چنین است که انسان مختار است ، پس مشیت خداوندی چیست ؟
قضا و قدر الهی کدام است ؟
آنجا که می فرماید : " مشیت و اراده ی شما محکوم مشیت خداست و مشیت خدا بر شما غالب
است " . و یا : " شما اراده نمی کنید مگر اینکه پروردگار جهانیان بخواهد "
و ....
و من همچنان درمانده و مغموم از آن اندیشه !
اما به همان تقدیر ، به این می رسم که انسان نوعأ مختار نیست و این خیار ، بازتاب همان جبریست
که در ید قدرت خداوندی ست ؛ با نام مشیت !
من مختارم که این مطلب را بنویسم یا ننویسم ، لکن در پس این اختیار محدود و خنده آور جبریست
پنهان و رمزآمیز ، چونان اساطیر ؛ بسی شکوهمند که جذبه ی رازگونه ی آن ، من بی مقدار را چنان
به انقیاد خود درآورده که گویی .... !!
آه ! این دو کلمه ی کوتاه اما بلند ، آخر مرا خواهند کشت !!